♥♥بهانه...................♥♥
بــــــهانه گـــــــیر ،زبــــــــــان نفهم … دلـــــــــــم را مـیگویـــــــــم... !
آخــــــــر تــــورا از کـــــــجا برایش بـــــــــیاورم
سلام به وبلاگ زیبای چشمک خوش اومدین
بــــــهانه گـــــــیر ،زبــــــــــان نفهم … دلـــــــــــم را مـیگویـــــــــم... !
آخــــــــر تــــورا از کـــــــجا برایش بـــــــــیاورم
وقتی در حصــــــــــار دستانتم...
همیشه باید کسی باشد
تا بغض هایت را قبل از لرزیدن چانه ات
بفهمد...
ســـــرد میشود روزهایـــت بی منـــ....
.الان داغـــــی نمیفهـــــمیـــ...
حكايت عجيبى ست رفتار ما آدمها
خدا مى بيند و فاش نمى كند
مردم نمى بينند و فرياد ميزنند...!!
تـو مـرا نـادیـده بـگـیـر . .
دســــتــــ هــــایــــم خــالـــی اَنـــد • • •
جـایِ خــالــی دســــتـِـ تــو را هــــیـــــچ کــَــس
بـــرایــــم پــــر نــمـــی کــــنــد • • •
راســــت مــــی گــــفــت شـــــامــــلو:
" دســـــت خـالـی را بـایــــد بـــــر ســـر کــــوبــیـــد "
هر 3 میکشیم
اما او ناز تورا . . .
تو دست از من . . .
و من ...
ای وای باز فندکم را کجا گذاشته ام .... ؟
بنـــد دلـــم را
به بند کفـــش هایت گـــره زده بودم
که هر جـــا رفتـی
دلــم را با خود ببری
غــــافل از اینکه
غمگینم ...
همانند دلقکی ک روی صحنه چشمش ب عشقش افتاد
ک با معشوقش ب او میخندید ...!
مـــــــن عاشقـــانـــــه هایـــــــم را
روی همیـــــــــن دیـــــــــوار مجـــازی می نویســــــــم !
از لــج تــــــــو . . .
از لـــج خــــــــودم . . .
که حاضـــــــر نبــودیــــــــم یک بار
ایـــــــن هــــا را واقعـــــــی بــه هـــم بگوییــــــــم. . . !
پ.ن : یه عذرخواهی دیگه بخاطر دیر اپ کردن
پ.ن : اگه به نظراتتون دیر ج میدیم ناراحت نشید فقط یه ماه صب کنید بعد قول میدم جبران کنیم
دریا
ای مترسک!
آنقدر دستهایت را باز نکن،
کسی تو را در آغوش نمی گیرد.
ایستادگی همیشه تنهایی می آورد……
دوتا شدن ینی یکی شدن
بودن باکسی ک باید جزوی از اون بشی
واسش هرکاری بکنی
ازبودن کنارش لذت ببری
وقتی قراره بیاد قلبت تند بزنه
اگه 1روز ازش جدابشی دلت براش تنگ بشه
ینی وقتی پیششی
گاهی بخندی و گاهی اشک بریزی
مثل وقتایی ک خودتی
نه مثل وقتایی ک باکسایی هستی ک باید نقش بازی کنی
پیش عشقت باید یه رو باشی
عین آب پاک و زلال
خوده خوده خودت باشی
گاهی جدی گاهی شوخی بکنی
سربه سرش بذاری و کلی بخندین
بهش ور بری و اذیتش کنی
اما گاهیم سرتوبذاری رو سینشوآروم نفس بکشی
گاهی ببوسیش گاهی گازش بگیری
گاهی بخابونیش رو پاهات گاهی با بالش دنبالش کنی
زندگی همینه
فارق از عادت و یکنواختی
اینجوریه ک دنیا قشنگ میشه
کنارم گذاشتی که تلخم کنی!
هه ...
شرابی شده ام ناب
حسرتم را بکش..
عاشقت نشدم...
که صبح ها در خواب ساکت خانه ای بی پنجره...
بی در... مانده باشی
وتلفن.....
صدایم راپشت گوش انداخته باشد...
عاشقت نشدم...
که عصر ها دست خود را بگیری و ببری پارک
انقراض نسلت را رو تاب های خالی تکان بدهی
وفراموش کرده باشی چقدر میتوانستم مادر بچه های تو باشم...
عاشقت نشدم...
که دلتنگی شب هایم تنها گوشی همراهت را بی خواب کند...
درست در لحظه ای که خواب سنگینت
باید کمر تخت را شکسته باشد...
عاشقت نشدم.....
عاشقت نشدم که دوستت دارم هایم را
در شعری پنهان کنم
که باید از صافی هزار گلوی گرفته رد شود
وبعد...
تصور کنم ان را دیگری برای تو میخواند...
آرامـِـش را در ڪـُجـا جــُست و جــو ڪـــُنمـ؟!
وقتـے نــَﮧ نـِـگــاهـَت را دارَمـ
نـَـﮧ دستـانـَـت را
آرامـ بــاشـَـمـ؟!
وَقــتے تــُـو نیستــے
و فــَـرسـَـنگــ هـا فـاصـِـلـِﮧ دارے
و ایــטּ فاصِلــِـﮧ را دلتــَـنــگے پــُر مے ڪـُند
و اضطـِـراب
و طـَـعــْم تــَـلـ ـخ دورے ... !
اما فقط به يك دليل:
حال و روزم بي تو ديدنيست نه گفتني!
چقدر خوبه وقتی با عشقت قهر می کنی..
بر خلاف میلت میگی دیگه دوست ندارم نمی خوامت
این جمله رو بشنوی :
غلط کردی چه بخوای چه نخوای مالمنی !!
دلم میخواد بدونم چه حالی داری
وقتی که این همه "دوستت دارم"؟
خدایـــــــــــــا
آخــرش نفهمیدم اینـــجایی که هســتم،
تقدیـــــــــــر مــن است؟؟؟
یا تقصیــــــــــر مــن؟؟؟!!!!!
تــ♥ـو
مِثــلِ سیــگار مــی مــانی
مُخـــرِب وَ اِعتیـــاد آوَر
امــا گـاهــی ، آرامِـ♥ـش بَخــش
اِعتیــــاد به تــ♥ـو را
دوســـــــــــت دارَمـــــ ... !
تند تند پک می زنی و من خیره به رقص دودهایت نگاه می کنم
به فیلتر سیگارت نگاه می کنم که بین
لب هایت قرار دادی
می ترسم از روزی که مانند سیگارت تند تند
پک بزنی عشق مان را
و زندگی من مانند دود سیگارت زود محو شود در یادت...
بیخودی حروم میشن لحظه هام به پای تو
تو که دوستم نداری از خیال من برو
غم دوری از چشات دلمو میلرزونه
بی ستاره شدم و هیچ کسی نمیدونه
غم دوری از چشات منو آخر میکشه
به خودم میگم میای بیخودی دلم خوشه
بیخودی فکر میکنم یه روز از راه میرسی
دوباره میبینمت توی اوج بی کسی
بیخودی حروم میشن لحظه هام به پای تو
تو که دوستم نداری از خیال من برو
غم دوری از چشات دلمو میلرزونه
بی ستاره شدم و هیچ کسی نمیدونه
بیخودی منتظرت لب جاده میشینم
بیخودی هر ثانیه تو رو از دور میبینم
بیخودی دلم خوشه به دنبال دیدنت
ساعت و کوک میکنم لحظه ی رسیدنت
لبخند بزن ترانه غمگین من
به روی ماه آسمان بهار
می بارد از نگاه خمار عاشق کشت
سراسر باران انتظار
زخمه بزن به جان من اما
لبخند بزن به لحظه های سر آمده ای
که نامش تا همیشه میلرزاندم
لعنت بر این انتظار
یخ کرده جان بودنت در سرمای خواستنی دیوانه وار
من بوده ام آری من
تکرار تکراری ترین لحظه های روزگار
اما تو را خواسته ام
تویی که همیشه ترانه ای بوده ای
در لحظه های پایکوبی انتظار
برخیز ترانه من
تنها بهانه من
تنها یک قدم مانده تا پایان این شب و مرگ انتظار
و بالاخره لازمست گاهی از خود بیرون
آمده و از فاصله ای دورتر به خودت بنگری و
از خود بپرسی که سالها سپری شد تا آن شوم که اکنون هستم آیا ارزشش را داشت؟
تنها برای تو مینویسم
توکه برق چشمانم را زنده می کنی
برای دستـان تو که گرمای عشق را خـجالــت زده می کـند
برای لبانت که جز ترنم محبت را نمیبوسد
برای تپش های قلبت که نبضم را به زدن وا دار میکند
با توست که هر روز شبم معنا دارد
تنها برای تو مینویسم
فَـ ـدآی سَـ ـرَم کِه عآشِــقَم نیـ ـستی...
چیزی کِه زیآدِه ...
جـ ـ ـآ
وآسُـ ـه مُـردَن....
اگه هم نمیریم یه مرده متحرک هستم ...
فآلِ حآفِظ هَم دیگَر فآل نِمیگیرَد
حـــآل میگیرَد.!
حآفِظ هَم بآهآم دَر اُفتادِه...
تو دیگه چرا حافظ ؟
با ارزش ترين چيز در زندگي دل آدم هاست،اگر كسي بهت سپردش
امانتدار خوبي باش ...
به حرمت آن شاخه ی گل سرخ که لای دفتر شعرم نشکفته خشکید !
به حرمت اشک ها و گریه های سوزناکم. نه تو حتی به التماس هایم هم اعتنا نکردی !
میبنی قصه به پایان رسیده است و من همچنان در خیال چشمان زیبای تو ام که ساده فریبم داد!
قصه به آخر رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم !
اگه چشمم تو رو خواست قول میدم چشممو ببندم
اگه زبونم تو رو خواست قول میدم گازش بگیرم
اما اگه دلم تو رو خواست چه کار کنم . . . ؟
می نویسم: ” د ی د ا ر”
تو اگر بی من و دلتنگ منی یک به یک فاصله ها را بردار
مي رسد روزي که بي هم مي شويم / يک به يک از جمع هم کم ميشويم / مي رسد روزي که ما در
خاطرات / موجب خنديدن و غم مي شويم / گاه گاهي يادِ ما کن عزيز / مي رسد روزي که بي هم مي شويم
دستت را به من بده…
حالا بیا با هم کمی کنار لحظه هایم قدم بزنیم,
شاید دلیل زمزمه های عاشقانه ام را فهمیدی…
گرمایی بودم همیشه . ولی بین خودمان بماند سرمایی میشوم وقتی پای آغوش تو در میان باشد…
قول میدهم لام تا کام حرفی نزنم
فقط بگذار از “دال تا میم” بگویم, بگذار بگویم که “دوستت دارم”
دیگر لام تا کام حرفی نمیزنم…
—
کاش میدانستی مهم تراز دلم / اعتمادم راشکستی…
نمیدانم چرا غمها نمیدانند که من سلطان غمهایم
اگه میدونستی چقدر تنهام برام اشک می ریختی
اگه می دونستی چقدر اشک میریزم هیچ وقت تنهام نمی ذاشتی
هرگز برای عاشق شدن ، به دنبال بهار و باران و بابونه نباش.
گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس
به غنچه ای میرسی که ماه را بر لبانت مینشاند
فقط کسی معنی دل تنگی را درک می کند
که طعم وابستگی را چشیده باشد...
پس هیچوقت به کسی وابسته نشو
که سر انجام آن وابستگی دلتنگیست
زندگی مثل یه قاصدک هست که اگه نگیریش
خیلی ساده و راحت از تو میگزره ،
و به فکر تو نیست
که حسرت رفتنشو میخوری
عاشقانه هایم تمامی ندارند
وقتی...
تو..
بهترین اتفاق زندگی ام هستی...
وقتی دلتنگی به یاد کسی باش که دوستت داره !
وقتی سکوت کردی یاد کسی باش که محتاج صداته!
وقتی غمگینی به یاد کسی باش که عاشق خنده هاته!
وقتی نا امیدی به یاد کسی باش که تنها امیدش تویی ...